تبسمتبسم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

تبسم پرنسس بابا و مامان

خداحافظ ببی

دختر قشنگم یکی از دغدغه های همیشگی مامانی گرفتن پستونک  (یا به قول خودت ببی) از شما بود که خیلی هم بهش علاقه داشتی   و البته بابات هم همیشه مخالفت میکرد و میگفت که هنوز زوده اما من همیشه نگران خراب و بد شدن حالت دندونای شما بودم تا اینکه: امروز صبح (یعنی تاریخ ۱۳ تیر ۹۳ همزمان با ۶ رمضان ) وقتی از خواب ناز بیدار شدی پستونکتو که بس که شب قبل اونو جویده بودی خراب شده بود به مامان دادی و گفتی بشور عزیزم فکر میکردی با شستن درست میشه من هم اونو شستم و بهت دادم و گفتم مامانی خراب شده و تو هم یه نگاهی بهش انداختی و دادیش به مامان و مشغول تماشای تلویزیون شدی عزیزم ظهر و شب هم موقع خوابیدن با دیدن ببی خراب ترجیح ...
14 تير 1393

بعد مدتها برگشتم....

بالاخره بعد مدتها تنبلي امروز باز هم شروع كردم به نوشتن از دختر قشنگم  كه الان ديگه 22 ماهه شده   و هر روز  شيرين زبونيش براي ما بيشتر ميشه.  تبسم خانم كلي اتفاقاي جديد تو اين مدت تجربه كردي ماماني كه همش هم شيرين بوده الان ديگه شما همه كلمات رو ميگي و سعي ميكني با ما حرف بزني عزيزم  كلمات انقدر قشنگ از زبان تو تلفظ ميشه كه آدم دوست داره همه چي رو از زبان شيرين  تو عزيزترين  بشنوه و همه تو رو وادار ميكنن كه كلمات مختلف رو بگي و بقيه هم از زبان شيرين تو لذت ببرن خوشكلم . امروزا وقتي صدام ميزني مامان مريم (البته با شيرين زبوني خودت) انگار قند تو دلم آب ميشه بس كه ذوق زده مي...
8 تير 1393
1