خداحافظ ببی
دختر قشنگم یکی از دغدغه های همیشگی مامانی گرفتن پستونک (یا به قول خودت ببی) از شما بود که خیلی هم بهش علاقه داشتی و البته بابات هم همیشه مخالفت میکرد و میگفت که هنوز زوده اما من همیشه نگران خراب و بد شدن حالت دندونای شما بودم تا اینکه: امروز صبح (یعنی تاریخ ۱۳ تیر ۹۳ همزمان با ۶ رمضان ) وقتی از خواب ناز بیدار شدی پستونکتو که بس که شب قبل اونو جویده بودی خراب شده بود به مامان دادی و گفتی بشور عزیزم فکر میکردی با شستن درست میشه من هم اونو شستم و بهت دادم و گفتم مامانی خراب شده و تو هم یه نگاهی بهش انداختی و دادیش به مامان و مشغول تماشای تلویزیون شدی عزیزم ظهر و شب هم موقع خوابیدن با دیدن ببی خراب ترجیح ...
نویسنده :
مريم
1:59